۱۳۹۱ آبان ۲۰, شنبه

مرگ مشکوک ستار بهشتی و پرسش هایی که باید پاسخ داده شود



مهناز پراکند*


دادستان گریزی ندارد و باید موضوع را از جنبه عمومی مورد پیگرد وتحقیققراردهد.باردیگر خب رمرگی مشکوک دربازداشتگاه های جمهوری اسلامی ایران و خبرداغدارشدن خانواده یک زندانی دربازداشتگاه ها، قلبمان را دردمند و اشکمان راجاریساخت. وقتی بعد ازگذشت سال ها از قتل زهرا کاظمی در اوین و قتل زهرا بنییعقوب درستاد امر به معروف و نهی از منکر همدان، هنوز آمران وعاملان قتلمعرفی نشده و به سزای عملشان نرسیده اند،انتظاری جز این نباید داشت کهبرخیمأموران امنیتی و غیر امنیتی خودسر با خیالی آسوده متهم را تا بدان حدشکنجه کنند که جان به جان آفرین تسلیم کند. در حقیقت به نتیجه نرسیدنشکایات اولیاء دم کشته شدگان در زندان و بازداشتگاه های جمهوری اسلامیایران، پیامی است از طرف قوه قضائیه و به عبارت دیگر پیام حکومت است بهدستنشاندگان خود در این قبیل بازداشتگاه ها و زندان ها که هراسی از کشته شدنمتهمان به دل راه ندهند و هر طور می توانند عمل کنند که نظام حامیقدرتمندآنان است. هنوز زمان زیادی از مرگ مشکوک هدی صابر، امید میر صیافی، اکبرمحمدی و... نگذشته است. هنوز یاد و نام محسن روح الامینی، امیر جوادی فر،محمد کامرانی و... در خاطره ها باقی است. مرگ هاله سحابی هنوز در هاله ایازابهام است و خبری از عدالت و داد نیست. براستی چگونه می توان از نظامیمستبد که هیچ اعتقادی به عدالت وحقوق بشر ندارد، انتظار دادخواهی و اجرایعدالت داشت؟در خبرها آمده است که ستار بهشتی نیز همانند زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوببه سرعت و بدون هر گونه کارشناسی بر روی جسد به خاک سپرده شد. می گویندکهحتی مراسم غسل پیکرش بدون حضور خانواده صورت گرفته است. دلیل این مخفیکاریو سرعت عمل برای به خاک سپاری چیست؟ آیا نمی خواستند خانواده، اقوام ودوستان پیکر آن مرحوم را ببینند؟ چه کسی پاسخگو است؟ براستی اتهام او ودلایل آن چه بوده؟ موجبات جلب او چه بوده است؟ چرابه دادسرا احضار نشده وتحقیقات در دادسرا انجام نشده است؟ چرا با قرار تأمین دیگری مثل کفالت یاوثیقه آزاد نشده است؟ آیا با قرار بازداشت در بازداشتگاه بوده است؟ دلایلبازداشت، نحوه بازداشت ونگهداری او در بازداشتگاه، نحوه انجام تحقیقاتچگونه بوده است؟ چه شخص یا مقامی تحقیق از او را بعهده داشته است؟ اساسآپرونده به بازپرسی ارجاع شده بوده است؟ بازپرس پرونده او چه کسی بودهاست؟آیا معاینه جسد انجام شده است؟ آیا جسد کالبد شکافی شده است؟ کدام پزشکازپزشکان قانونی، جسد را معاینه کرده است؟ زمان مرگ وعلت تامه مرگ مشخص شدهاست؟ آیا معاینه محل بازداشت او انجام و محل تا روشن شدن اصل قضیه پلمپشدهاست؟ سؤالات زیادی است که باید در طول رسیدگی به موضوع به آنها پاسخ دادهشود.در یک نظام قضائی سالم و با ساختاری مستقل از قدرت و در یک نظام قضائیمتکیبه قانون، دادستان که عنوان مدعی العموم را با خود به یدک می کشد برایحفظنظم جامعه و اجرای عدالت اولین مقامی است که مکلف است و باید از جهت جنبهعمومی جرم و حفظ نظم جامعه، شکایتی را علیه کلیه اشخاص مرتبط با قضیه طرحوپرونده را به جریان اندازد؛ اعم از اینکه اولیاء دم شاکی باشند یانباشند.اعم از اینکه مجنی علیه یا مقتول اساسآ اولیاء دمی داشته باشد یا بی کس وتنها بوده باشد. چرا که درقوانین جزائی برای هر جرمی که تعریف و مجازاتتعیین شده است، دو حیثیت و دو جنبه قابل تصور است و فرض بر آن است که باوقوع هر جرمی هم به شخص بزه دیده از جرم و هم به جامعه لطمه وارد می شود.از این جهت هر جرمی از دو وجه قابل بررسی و پیگیری است. یک وجه آن جنبهخصوصی جرم است که مربوط به هر فرد یا هر شخص حقیقی یا حقوقی بزه دیده یاآسیب دیده از جرم است و وجه دیگر آن جنبه عمومی جرم است که مربوط به آسیبها و زیان های وارده بر جامعه است. در قوانین جزائی وقتی سخن از زیاندیدنیا آسیب دیدن می شود لزومآ به معنای ورود زیان یا آسیب مادی نیست بلکهآسیبهای روحی ومعنوی و نیز زیان های وارده یا آسیب های اجتماعی را هم شامل میشود. هم چنین ممکن است در مواردی جرمی که واقع می شود ظاهرآ آسیبی به کسیوارد نکند اما موجب برهم خوردن نظم جامعه شود. موضوع مرگ یک اسیر دربازداشتگاه از موضوعاتی نیست که بتوان براحتی از آن گذشت . جرم قتلازجرایمسنگینی است که آثار آن به جامعه و نظم عمومی جامعه نیز تسری می یابد لذادادستان گریزی ندارد و باید موضوع را از جنبه عمومی مورد پیگرد وتحقیققراردهد.اما با توجه به سوء سابقه قوه قضائیه ایران در پرونده های مشابه قبلی ازجمله پرونده زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب، آیا می توان به امید اقداماتدادستان نشست؟ می توان امید داشت که بی طرفانه و مستقل بدون در نظر گرفتنمنافع شغلی و شخصی خود و بدون ترس از قدرت های پشت پرده، تحقیقات راانجامداده و مجرمان را شناسائی و به سزای اعمالشان برساند؟ بدیهی است که نه،چراکه قوه قضائیه نیز رکنی از ارکان نظام است و همسو با سیاست های نظام،حرکتمی کند. هدف مشترک، ایجاد رعب و وحشت برای مردم و نشستن بر سریر قدرت باتکیه بر ترس موجود در دل ها وذهن های مردم است. از این رو نباید به امیداقدامات دادستان نشست.اولیاء دم ستار بهشتی باید برای برای روشن شدن ابعاد قضیه تا دیر نشدهاقدام به طرح شکایت کنند. تا دیر نشده درخواست کنند تا نبش قبر شود و جسدآن مرحوم توسط پزشک مورد اعتماد خانواده و پزشک قانونی مورد معاینه دقیققرار گیرد. باید همه جای بدن آن مرحوم به دقت معاینه شود و هر اثری ازآثارضرب و جرح وشکنجه باید به دقت گزارش شود. جمجمه شکافته شده وآسیب هایاحتمالی وارده بر سر و بر مغز به دقت دیده شود. معده و روده آن مرحومبایدمعاینه و محتویات آن آزمایش شود، اعضای داخلی بدن از جهت احتمال خونریزیداخلی باید بدقت بررسی شود. باید علت تامه مرگ مشخص شود و سپس آن مرحومبهخاک سپرده شود.با نگاهی مثبت گرایانه، فرض بر این است که دستگیری و بازداشت مرحوم ستاربهشتی بنا به حکم و دستور قضائی مقامی قضائی، صادر شده است. فرض بر ایناستکه دستور انجام تحقیقات از مرحوم ستار بهشتی توسط مقامی قضائی به مأمورانمربوطه داده شده است. فرض بر این است که دستور نگهداری مرحوم ستار بهشتیدربازداشتگاه پلیس یا هر جای دیگری توسط مقامی قضائی صادر شده است.اگر چه قانونآ بازپرس می تواند انجام برخی تحقیقات را با آموزش های لازمبهضابطان دادگستری واگذار کند اما بر اساس همان قانون مکلف است که بر انجامتحقیقات توسط ضابطان دادگستری یا کارشناسان، نظارت داشته باشد بنحوی کهبتواند صحت آنها را گواهی کند. ارجاع تحقیقات به افرادی غیر ضابطدادگستریعملی خلاف قانون و برای بازپرس یا دادستان مسئولیت زا است. از این منظرنیزدادستان یا بازپرسی که رسیدگی به پرونده مرحوم ستار بهشتی را بر عهدهداشتهاست، مسئول است و می تواند مورد تعقیب قرار گیرد.اولیاء دم حق دارند از کلیه کسانی که در دستگیری، بازداشت، تحقیقات،دادستانی، بازپرسی و همه مأموران مشغول به خدمت در بازداشتگاهی که ستاربهشتی در آن نگهداری می شد، شکایت کنند. هر کدام آنها می توانند متهم بهقتل باشند و هر کدام آنان می توانند با شهادت بر آنچه که دیده اند، بهروشنشدن قضیه کمک کنند.بر اساس اخبار منتشر شده تعدادی از زندانیان بند 350 زندان اوین شهادتدادهاند که در بدن ستار بهشتی آثار ضرب وجرح وجود داشته است بنحوی که بدنش لهولورده بوده است. بنابراین هر یک ازمأمورانی که تحقیق از ستار بهشتی رابعهده داشته اند باید در خصوص مرگ او پاسخگو باشند و روشن کنند که چرا،چگونه و توسط چه کسی آن مرحوم مورد ضرب وجرح واقع شده است.هیچ مقامی حق ندارد متهمی را مورد ضرب و شتم قرار دهد یا او را وادار بهاقرار یا اظهاری خلاف واقع کند.اتفاقاتی چون مرگ مشکوک مرحوم ستار بهشتی در بازداشتگاه، شاهدی بر خودسریمأموران ومسئولان بازداشتگاه ها و در یک کلام شاهدی بر ناکار آمدی قوهقضائیه و هرج ومرج حاکم برآن است.*وکیل دادگستری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر